دیانا گلـــــــــیدیانا گلـــــــــی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

تولد دخترم دیانا

ادامه پست قبلی-تولد کفشدوزکی

ناخنهای مامان کفشدوزک کوچولو: برگه یادگاری: دخترم آخرای مراسم خیییییییلییییییییییی خسته شدی برای همون همش گریه می کردی و داد میزدی.انقد بد اخلاقی کردی که مهمونا میئه نخورده رفتن.منم برا خوابوندنت مجبور شدم ببرمت تو اتاقت و نتونستم کسی رو بدرقه کنم.از این بابت خیلی ناراحت بودم.چون واقعا دور از ادب بود.هین که دیدی همه رفتند و خونه خلوت شده دوباره حالت اومد سرجاش و کلی بازی کردی.از این کارت حسابی تعجب کرده بودیم راستش کلی مارو خندوندی. اینم عکسهای کفشدوزک خسته بعد از مراسم: دخترم،پاره تنم،تولدت مبارک.امیدوارم چیزی کم نذاشته باشم.الهی صد ساله شی موقع فوت کردن شمعت به جای تو من یه آرزو کردم و اونم اینکه عاقبت بخیر و سف...
30 دی 1392

هدیه های تولدت

دختر گلم مهمونامون زحت کشیدن و برات وجه نقد آوردن که تو اولین فرصت میریزمشون تو حساب خودت.دایی جون هم برات یه عروسک خوشجل خریده بود که بعدا عکسشو برات میذارم. اینم کادوی ناقابل من و بابایی: ...
30 دی 1392

جشن تولد دیانا گلــــــــــــی 27-10-92

دختر مامان رومدم خاطرات اولین جشن تولدت رو بنویسم.بالاخره قرار قطعی بر این شد که روز جمعه 27 دی ماه برات جشن تولد بگیریم. از حدود یک ماه پیش شروع کردیم به تدارک دیدن.تم تولدت رو کفشدوزک انتخاب کردیم و یکی از بهترین دوستام تو نی نی سایت یعنی خاله مریم زحمت کشید دست گلش درد نکنه.(خدا سایش رو از سر خانوادش کم نکنه)و کار طراحی تم رو برامون انجام داد.چاپش رو هم بابای مهربونت با دستگاه چاپ خودمون کرد.تو همه کارها بابایی کمکم کرد از بریدن کارهای چاپ شده تا آشپزی و تزیین خونه که همین جا ازش تشکر میکنم. از یه روز مونده به مهمونی تا یه روز بعد هم مامان فاطمه اومد و تو نگه داشتنت کمکمون کرد.خودمونیم بیچاره رو ذله کرده بودی دختر قشنگم از جزیی...
30 دی 1392

گنجینه کلمات دیانا گلی تا امروز

عزیز مامان اومدم بگم که شما تا امروز چندتا کلمه میتونی بگی: بابا ابیده (سپیده به جای مامان گفتن) زهرا با یه لحن خاص (به جای عمه گفتن)وای که چقد شما دوتا عاشق همدیگه این!!!!!! البته یه وقتایی عمه هم میگی ابود (دایی حامد)عاشق دایی هم هستی دخترم ددر،جیز،خخخخخخخخخخخخخ،اردک،هاپو،پوفو،جیش،آبببهههه،نی نی،پیشی،آبی،به به!!! ایمه(وقتی شیر میخوای) عزیزم الان چون دیر وقته همینا یادم میاد باز اگه یادم افتاد میام و مینویسم. چند روزه یادت دادم دستا بالا زود میبری بالا،چشم و بینی و گوش و زبونت روهم نشون میدی. ...
25 دی 1392

عشق بابایی دیانا

دخترم برگ گلم،بی مقدمه اومدم از طرف بابایی برات بنویسم.کاشکی بدونی چقد دوست داره،چقد بهت میباله،در گوشی بگم بیشتر از من عاشقتهههههههههههه میدونم هر چی از عشق و علاقش بتو از زبون خودم بگم کم گفتم.اما با توجه به مشغله کاری که داره فرصت نمیکنه بیاد و برات از زبون خودش بنویسه. نمیدونی وقتی خسته از سر کار برمیگرده و تو با بابا بابا گفتنت به استقبالش میری چه حالی پیدا میکنه.آخه تو شیطون هم بد جور دلشو دزدیدی!!!! میپری بغلش و کلی بوسش میکنی تا یه زمانی از بغلش پایین نمیایی شبا حتی وقتی خوابه خوابی غلت میزنی و میری پیشش میخوابی،یه وقتهایی هم که تو خواب گریه میکنی تا میندازمت پیشش بلافاصله آروم میشی هر جا بابایی میره هر دو دلت...
19 دی 1392

دخترم کمکم میکنه

عشق مامان روزها میگذردو تو قد میکشی،بزرگ میشوی و من مست از غرور داشتنت به بار نشستنت را تماشا میکنم.دیانام،نازنینم هر چقد از حسم نسبت بهت بگم باز درک نخواهی کرد تا زمانی که خود مادر شوی. امروز داشتم خونه رو گردگیری میکردم که دیدم خانوم گلم یه دستمال برداشته افتاده به جون وسایل آشپزخونه.الهـــــــــــــــــــــــــتی بگردم دور دخملم که با اون دستای کوشولوش داره کمک مامانی میکنه. تند تند داشتی یخچال،لباسشویی و گاز و ظرفشویی رو پاک میکردی منم بلافاصله زنگ زدم عمه ای و بهش گفتم اونم پشت تلفن قربون صدقت میرفت. پاره تنم دوستت دارم. ...
19 دی 1392

باز هم نی نی قلو

دختر مامان این هفته خیلی سرم شلوغ بود.همش مهمون بودیم.شنبه و یکشنبه که بابایی نبود،رفته بود شیراز ما هم خونه باباجی اینا مونده بودیم.روز یکشنبه پانزدهم خونه بیتا جون اینا مهمون بودیم.ساعت حول و حوش 4 بود که یه اس ام اس از طرف خاله نسترن اومد با این موضوع :بیچاره شدم دو قلوهههههههههههههه.اولش باور نکردم.بد جوری جا خوردم. بلافاصله زنگ زدم به خاله جون دیدم بلههههههههههههههههه نی نی خاله تنها نیست و دوقلوه. من میخندیدم و خاله چه گریه ای میکرد. خلاصه کلی ذوق زده شدیم و من هم فقط میتونستم خاله رو دلگرمی بدم.این دومین دوقلو تو فامیلمونه.انشاالله به حق پنج تن نی نی های خاله جونی صحیح و سالم بیان پیشمون. ...
19 دی 1392

دیانا گلـــــــــــــــــی شیطون

وقتی برای اولین بار کیت کت خوردی!!!!!!!! قیافتو ببین شیکمو قربون اون لب و لوچت بره مامان که همه رو خودم لیس زدم برم این تو ببینم چه خبره؟؟؟؟؟؟؟ مامانی بازش کن ببینم چی هست تو این ظرف غذا؟؟؟؟؟؟ مامانی این چه خوشمزست!!!!! دیانا گلی همیشه آرزوم بود بچم پستونک بخوره اما تو هیچ وقت نخوردی.حتی وقتی نوزاد بودی به زور مولتی ویتامین چند ثانیه میخوردی!!!!!!برا همین منم پستونکت رو جمع کرده بودم که تو شیطون خانوم پیداش کردی.قربونت بشم من . اینجا مثلا سجده کردی گلم: اینجا هم داری کارتون مورد علاقت کاپتان مک رو میبینی.فدات شم که 6 دانگ هواست پیششه!!!!   &nb...
5 دی 1392